مهدی جان, ای سالارمن ,ای اقای اینه
هاوروشنی رودهاوسبزی وطراوت باغها,
ای زمزمه روشن اب, ای نبض زمین ,ای
شکوه هستی وحق پرستى دریاب مرا.ای
مولای غریب من خدامی داند چندین
باردر چاه, تنهای وغربتت رافریاد زده
ای ولی گوش دلی ان را نشنید ,چندین
بار ندای [هل من ناصرینصرنی]جدت حسین
را فریاد زدی اما یاری نیافتی ,ای
خورشید روز وماه شبم ,تا کی شکستن
وشکسته شدن, تا کی سکوت ,تاکی
انتظار, بیاوبه این انتظار طولانی
پایان بده.
۸۰۴---۰۹۱۰