اومده بودمرخصی.نصفه شب بودکه با صدای ناله اش از خواب بیدار شدم . سرگذاشته بود به سجده و بلندبلندگریه میکرد . می گفت:خدایا اگرشهادت را نصیبم کردی می خوام مثل مولا یم حسین(ع) سر
نداشته باشم.مثل علمدارحسین(ع) بی دست شهید بشم.وقتی جنازه اش را آوردن سر نداشت. یک دستش هم قطع شده بود . همون طور که دوست داشت.مثل امام حسین(ع) ، مثل حضرت عباس(ع)
سلام دوست عزیز وبلاگ زیبایی دارید اگه ممکنه منو لینک کنید و به من خبر ددهید تا لینکتون کنم.
اسم لینک من : دانلود برای ایرانیان .و برای ارتقا وبلاگم لطفا نظر دهید .
با تشکر.